یک سالگی
عزیز دلم
روز تولدت خیلی حالت بد شد اسهال و استفراغ داشتی دو شب قبلش شب یلدا رفتیم مهمونی فک کنم این ویروس اونجا از یکی گرفتیالهی بمیرم برات اصلا اشتها نداشتی البته همون روز که احساس کردم حالت بده سریع با بابا یی بردیمت درمانگاه کودکان گیل اخه مطب تعطیل بودن تازه دکترتم نبود ... خدا رو شکر شیفت دکتر کشاورز بود که دکتر خیلی خوبیه امپول برات نوشتن و قرص وors...بابایی رفت دارو هات و امپولت گرفت وقتی پرستار امپولت زد ی کوچولو گریه کردی فدات بشم
به خاطر همین ی تولد سه نفری گرفتیم قربونت برم
ببخشید که برات تولد نگرفتیم ایشالا ساله دیگه تو خونه ی جدید حتما جبران میکنیمممممم
اینم عکسای جشن سه نفریمون
اینم پارسال 2 دی
تو این عکس من هنوز ندیدمت عزیز دلم از اتاق ریکاوری هنوز نیومده مده بودم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی